بانو میـــــــــــــــم و زندگی

هراس بی تو ماندنم ادامه دارد...

بانو میـــــــــــــــم و زندگی

هراس بی تو ماندنم ادامه دارد...

۷ مطلب با موضوع «مونثات غم گین» ثبت شده است

استاد یک ریز حرف میزد و من روی برگه با خطی که فقط مختص منه تو رو مرور میکردم ! نمیدونم چندسالم بود که مبتلا شدم بهت !شاید 9 شایدم نه . مهم نیست از کجا شروع شد مهم اینه هیچجوری تموم نشد ... چندشب پیش خوابش نمیبرد . گفتم بیا آلبوما رو ببینیم فقط به مامان نگو. گفت باشه .تند تند رد میکردم که به تو برسم و اون نق میزد و یک ریز میپرسید این کیه ؟ این کجاست...رسیدم بهت ! دیگه آلبوم ورق نخورد . از دستم خسته شد و رفت خوابید . منم بوسیدمت ولی نخوابیدم .  راستش منم خسته شدم...


+تیتر از به رسم یادگار چاووشی . فوق العادس :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۵
banomim .g

میخواستم تایپ کنم دوستدارم!

اما خب یه نوع جدید ترسیدم...


+ عنوان : نفیسه سادات موسوی

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۴
banomim .g

یادمه تو جواب ننه جون که میگفت حتما جادو و دعاش کردن میگفتم خب شبا الکی خودتو بزن به خواب ببین به کجا خیره میشه حتما جادو اونجاست!

یادمه مامان میخندید و ننه جون میرفت تو فکر. اونوقت که این حرفو میزدم ۸ یا ۹ سالم بیشتر نبود !

الان شبا روی پله ها میشینم و زل میزنم به ماه و آسمون .خب شاید الانم جادو اونجاست!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۱
banomim .g

هی نوشتم هی پاک کردم ! اما آخر حرفم اینکه لطفا زن ها را تا اوج دوست داشته باشید و اگر ندارید یا کم دوست دارید رهایشان کنید! لطفا رهایشان کنید...

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۶
banomim .g

دخترها فرشته اند !

اگر با خواندن این جمله خندیدید پس حتما دختر ها فرشته اند چرا که فرشته ها لبخند روی لب می آورند ! البته مهم ترش این است که فرشته ها را خی لی راحت میتوانی بخندانی . دختر ها -که همان فرشته های نوستالژی کودکیمان باشند- راحت میخندند . دختر ها میتواننند با شنیدن صدای دریا بخندند . میتواند با شرشر باران قه قهه بزنند و حتی وقتی باید گریه کنند بخندند!

دختر ها وقتی تو زندگیشان هم نباشد میخندند ! دختر ها با خریدن لاک های رنگی ,با شنیدن سروصدای بچه های توی پارک ,با دویدن توی پیاده رو ,با عوض کردن مدل موهایشان ,با پیدا کردن سایت خوب دی جی کالا ,با دیدن آف ۵۰ درصد کوتون ,با شنیدن آهنگ مورد علاقه شان توی نمایشگاه کتاب, با پیدا کردن کتاب های نایاب پیشنهادی استادها, با خریدن کفش های یک شکل ,با همراهی گروه باران, با تست کردن کافی شاپ ها و فست فودهای شهر ,با کنسل شدن کلاس ها ,با پیاده رفتن تا میدان راهنمایی, با خریدن بستنی های سبز  دوران کودکی ,با غیبت کردن و....می خندند!

دختر ها را روزها ببنید! شب ها اما بگذارید به حال خودشان  باشند .مگر یک فرشته چقد میتواند بخندد!


۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۴۷
banomim .g

پنج شنبه ها را میگذارم برای خودم و خودت ! برای این که صبح  زود برویم سراغ کارهایمان و ظهر ناهار را با هم باشیم . بعدازظهر شاید برویم سینما و هر دو فکر کنیم ما به چه وقتی خواهیم مرد ؟! شهریور یا بهمن ؟! بعدش دلم میخواهد بدون حرف زدن در مورد مرد و زن داستان فیلم دستت را بگیرم و تا جلوی کتابفروشی آبان لی لی کنیم . توی کتابفروشی بین همه کتاب ها دلم میخواهد برایت عادت میکنیم را بخرم ! و دوستدارم تو بگویی چه آبی خوشرنگی و من بخندم ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۰۲
banomim .g
گاهی باید بنشینی توی مترو  و چشم هایت را ببندی و نفس هایی را حس کنی که هیچ کس دیگر حس نمیکند!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۴
banomim .g